محل تبلیغات شما



 

 

 

اثبات سبک زلال

 

 

( بخش اول )

 

 

 

 

 

 

 

 

تمامی مخالفان سبک زلال میتوانند جوابشان را از این مقاله بردارند

و دوستان زلال نیز جهت اطلاع مرور فرمایند.

 

( این مقاله را بسیار با دقت و با حوصله بخوانید )

 

 

 

آدرس فنون زلالسرایی

 

 

 

 

 

 

 

 

به نام خدا

خداوند شاه و گدا

عزیزی که جان مرا خلق کرد.

توکل درین ابتدا

بدان مقتدا

 

 

تعریف سبک

لغت سبک » در اصل  یعنی :  قالب ریزی فات و ریخته گری

و همچنین به معنای روش و طریقه است. اما این معنا در مقوله ی شعر نیاز به تشریح دارد.

سبک در شعر یعنی: روشی که منحصر به فرد باشد و شعر با آن روش، نوع خودش را بشناساند و یا به عبارتی : سبک در شعر عبارت است از طریقه ای که سروده،با آن خودش را از دیگر شعرها در جهان ادبیات متمایز گرداند.

 

انواع سبک

بطور کلی در جهان، دو نوع سبک شعر وجود دارد و دیگر سبک ها زیر شاخه های آن  هستند. و آن دو سبک عبارتنداز:

 

1- سبک محتوایی

2- سبک فرمی

 

اینک به توضیح هر کدام  می پردازم:

 

۱- سبک محتوایی:

عبارت است از نحوه ی بیان و خوانشی که در آن به کار می رود. شاید این نحوه به روالی ساده یا پیچیده و با آرایه هایی مصوّر  گردد که زمان نیز در آن بی تاثیر نیست.

سبک محتوایی خود به دو بخش تقسیم می گردد که عبارتند از:

الف- سبکهای مکانی:

عبارت از سبک ایرانی، سبک مصری، سبک آمریکایی، سبک انگلستانی، سبک فرانسوی ( یا سبک اروپایی)، سبک ژاپنی و

ب- سبکهای زبانی:

عبارت از سبک فارسی(ترکستانی، عراقی، اصفهانی .)، سبک انگلیسی، سبک عربی، سبک آلمانی، سبک ترکی و

 تذکر: در گذشته روی سبک فارسی تقسیم بندی دقیقی صورت نگرفته است و این کار بسیار با عجله انجام یافته و متاسفانه قرنها ست ما نسل به نسل، مقلدّ چنین تقسیم بندی بسیار کلی و ساده هستیم و یکی از علّتهای کند بودن پیشرفت ادبیاتمان نیز همین است. این تقسیم بندی های گذرا بخصوص به جریان گذاشتن عبارتهایی چون دوره ی بازگشت، خود عامل تنبل پروری و  سدّی برای پیشرفت نسل جدید ادبیات ما می باشد. لذا در هیچ ادبیاتی دوره ی بازگشت نداریم. در غیر این صورت و با تصور اینکه زمان در  سبک ها تاثیر دارد، ادبیات ما رشدی نکرده و در همان دوره ی اول ( کلاسیک) در جا می زند. اما اگر قبول داشته باشیم که در زمان حال قرار داریم پس باید این را هم بقبولانیم که شعر  در هر سبکی  استعداد پیشرفت و تغییر دارد و چرخش زمان به تغییر جدیدی از فرم و بیان و محتوا  سبب خواهد شد. آیا بر این فکر کرده اید که علت اینکه خیلی ها می خواهند از قالب فرار کنند چیست؟! برای اینکه تنبل پروری را در جوامع بشری رواج داده اند. و ما هیچوقت این خیانتها را هضم نخواهیم کرد. امروزه اگر بخواهند فرهنگ موسیقی فارسی و ترکی این تمدن بزرگ را از بین ببرند ابتدا قالب های عروضی  شعر را از مُد می اندازند. و این یعنی خیانت .

چرا برخی از جوانان ما از قانون و عروض و قالب فرار می کنند؟! چرا کم کم اصالت موسیقی های ما به جای اینکه با تنوّعی شور انگیز ثبات پیدا کنند، از بین می روند!؟ چرا باید بنیان فرهنگ و اصالت ما این چنین شکاف بر دارد؟

آیا می دانید علتش چیست؟! علتش به قلّه نشاندن  احساس های هرج و مرج و بدون در و دیوار ی است که به عنوان فرهنگ ( که معلوم نیست از کجای دنیا هم سرچشمه گرفته) بر پیکره ی  شعر فارسی و ترکی تزریق می شود. البته نزدیک به نود و نه درصد آنهایی که از قالب فرار کرده اند از لحاظ عروض و فنون شعری  بی سوادند و اگر درست کنکاش شود خواهیم دید که یک غزل درست و حسابی  هم ندارند. اما تبلیغ چنان قوی است که فرار از  وزن و قالب  و ساختار  ، نرم نرمک بر ذهن اساتید عروض نیز اثر می گذارد. دوستم استاد غزل است اما نثر را بر غزل ترجیح می دهد!!! خیلی جالبه!!! آن طوری که هایکوی ژاپن را تبلیغ می کنند به بایاتی  آذربایجان  تعصبی ندارند!!!  یارو خجالت می کشد که غزلش را در شکل قالب قانونی خودش آرایش کند. ابیاتش را می برد و زیر هم می نویسد تا شبیه یکی از قالبهای سبک منثور کلاسیک بنماید.

براستی، خلق سخن در قالب های عروضی مهارت و شایستگی می خواهد، برای اینکه شاعر شدن کار هرکس نیست. کسی که از قافیه یابی خسته شده باشد و از نظم و وزن فرار کرده و به قالب شعر اهمیتی نداده باشد ، به اصالت ادبیات مملکتش در عرصه ی شعر کمکی نکرده است. چنانکه اگر  یک زرگر، نتواند نگین انگشتری را ساییده و جلا بخشد خارج از جرگه ی هنرمندان است. متن های زیبای تخیل انگیز بدون قانون و قالب و  نظم از دوران حضرت آدم (ع) بوده و خواهد بود. چه بهتر که توانائی خلق سخن در قالب منظوم را داشته و بر تاثیر و  زیبائی حرفمان بیفزاییم.

 

روان تشنه ی ما را به جرعه ای دریاب

چو می دهنـد زلال خضر  ز جام جمت

حافظ

 

۲- سبک فرمی

عبارت است از نحوه ی شکل گیری خارجی شعر و نحوه ی قرارگیری ابیات یا سطور در ساختار خارجی قالبی که دارای تعریف و قانون و اندازه می باشد و بطور کلی به دو بخش تقسیم می گردد:

 

الف- دوره اول

ب- دوره دوم

 

الف – سبک های دوره ی اول:

سبک فرمی دوره ی اول به دو نوع بوده:

۱-    سبک کلاسیک اولیه ی اصیل

۲-    سبک کلاسیک اولیه ی ترانه

در سبک های کلاسیک، هر چند که اغلب، پیام و بیان در محتوای کلام، تحت تاثیر گذشت زمان ، متغیر می باشد، اما  عامل شکل گیری در ساختار شعر  کلاسیک، بیت » می باشد.

بیت یعنی دو مصرع که از لحاظ طول وزن باهم مساوی هستند. چه بطور طبقاتی در ترانه قرار گیرند و چه در تک بیتی ، غزل و.

مثال در شعر زبان فارسی و زبان ترکی:

بطور کلی همه ی اشعاری که شکل ساختاری آنها به صورت مربع و مستطیل در می آید در سبک منظوم کلاسیک قرار دارند (غزل، رباعی،مثنوی، قصیده،دوبیتی،تک بیتی، یا ترکیبی از غزل و مثنوی و ترکیبهایی مانند اینها مثل مخمس. و یا ترکیبی از ابیات کوچک و بزرگ در ترانه های کلاسیک که در این صورت ابیات با مصرع های مساوی و مستقل که به شکل ساختاری مربع و مستطیل در می آیند و روی هم چینش دارند. و در شعر ترکی مثال: بایاتی،غزل،مثنوی، بئشلیک، گرایلی، قوشما، دیوانی و)

آن که در سبک فرمی دوره ی اول (کلاسیک)، شکل ساختاری را پی ریزی می کند، بیت ها هستند که چه بطور مستقل و چه بطور جمعی یا ترکیبی، بطوری که مصرع هایشان  همسایه ی دیوار به دیوار باشند،تشکیل یافته است.

 بیت: یعنی دو مصرع همطول از لحاظ وزن که تکمیل کننده مفهوم همدیگرند ( چه قافیه دار و چه بی قافیه )

فرض کنید فرم زیر یک تک بیتی یا بیت کوچکی از ترانه ی کلاسیک است:

 

فاعلاتن فاعلاتن قاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

 

بصورت مستطیل در آمد

حالا اگر دو بیت، زیر هم قرار گیرند شاید بطور کلی بصورت مربع  یا مستطیل در می آید.

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

 

این روند ویرایش در قالب هایی چون غزل و رباعی  یک پارچه شکل می گیرد اما ممکن است در برخی ترانه های کلاسیک مستطیل های خوابیده، بطور نامنظم و کوتاه و بلند روی هم قرار گیرند، اینطوری:

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلان

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلانن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

 

در ترانه ی فوق ، بیت اول یک مستطیل خوابیده ، بیت دوم یک مستطیل خوابیده و کمی بزرگتر از اولی، بیت سوم یک مستطیل خوابیده و کمی بزرگتر از بالایی ها. و بدین ترتیب بیت ها، مستطیل های خوابیده روی هم را نمایان می سازند.

 

 

 

پس شکل های مربع و مستطیل که اساس تشکیلشان از بیت » شروع شده است در  سبک فرمی دوره ی اول جای می گیرد  و قالب های سبک منظوم کلاسیک دوره ی اول عبارتند از :

۱- قصیده

۲- غزل

۳- قطعه

۴- مثنوی

۵- ترجیع بند

۶- ترکیب بند

۷- مسمط

۸- مستزاد

۹- رباعی

۱۰- دوبیتی

۱۱- تصنیف

۱۲- چارپاره

۱۳- مفردات

۱۴- ترانه ها کلاسیکی

و امثالهم.

 

مثالی از چند فرم  کلاسیک:

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن          فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن          فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن          فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن          فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن          فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن          فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن          فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن          فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

 

مربع ، مستطیل (غزل)

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

 

مستطیل (غزل)

 

 

لاحول ولا قوت الاّ بالله

لاحول ولا قوت الاّ بالله

لاحول ولا قوت الاّ بالله

لاحول ولا قوت الاّ بالله

 

مستطیل یا مربع ( رباعی)

 

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

 

مستطیل (تک بیتی)

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

 

مستطیل ( مثنوی، قصیده )

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

مستطیل (ترانه )

( تشکیل شده از مسطیل های کوتاه و بلند با چینش روی هم )

 

 

فاعلاتن فاعلات                فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات                فاعلاتن فاعلات

 

      فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

      فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

 

                فاعلاتن فاعلات

                فاعلاتن فاعلات

                فاعلاتن فاعلات

                فاعلاتن فاعلات

 

مستطیل، مربع (ترانه)

 

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

مستطیل (ترانه)

 

در هر حال ، در ترانه های کلاسیک هم ، اثری پیدا نخواهیم کرد که بدون بیت» باشد. بنابر این بیت » یعنی دو مصرع مساوی که وقتی زیر هم ویرایش شوند شکل ساختاری مستطیل را تشکیل می دهند. چه مستطیل ساده باشد و چه مرکب.

 

ب- سبک های دوره دوم :

 

۱- سبک کلاسیک ثانویه اصیل ( در این زبان و  بیان متغیر و به روز  بوده اما فرم  ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است)

۲- سبک کلاسیک ثانویه ترانه ( در این زبان و بیان متفاوت و به روز بوده  اما فرم ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است)

 

یک بیت مثال از کلاسیک اولیه:

 

ای پسته ی تو خنده زده بر حدیث قند

مشتـاقم از بـرای خـدا یـک شکر بخند

 

 

یک بیت مثال از کلاسیک ثانویه:

 

در جبهه ی تبسم ما رعد و برق شو

رگبار زن به محنت و خمپاره ای بخند

 

توجه:

هیچوقت به جای کلاسیک اولیه عبارت زبان کهن» و به جای کلاسیک ثانویه ، عبارت زبان نو » نگذارید. ما در شعر، زبان نو و زبان کهنه نداریم. در بین کلاسیک های اولیه چنان بیت هایی پیدا می شود که به روزتر از امروز است و در میان کلاسیک های ثانویه، غزل هایی پیدا می شود که دیروزی تر از  امروز است. اگر امروز کسی غزلی بنویسد که عبارتهایی از آن را تا به حال،مخاطب ندیده است تصور  خواهد کرد که غزلی امروزی بوده و  خلاقیت تازه ای در عبارات رخ داده ، در حالی که بهتر از آنها را قبلاً به کار برده اند. مثلاً اگر امروز شاعری در غزلش عبارتهایی چون پلنگ عشق » و نهنگ فقر » را به کار برده باشد  این چنین استعاره ای بر مخاطبی که تا به حال نخوانده است تازه گی خواهد داشت .  مثال از دیوان شمس:

 

پلنگ عشق چه ترسد ز رنگ و بوی جهان؟

نهنـگ  فقـر چـه تـرسـد ز دوزخ آشــامـی؟

 

عبارت پلنگ عشق » تا زمانی که پلنگ ها در جنگل های دنیا زاد و ولد می کنند جدید و به روز  است.

و یا غزلی از عبدالجبار کاکایی که از کلاسیک ثانویه بوده و حال و هوای کلاسیک اولیه را می دهد. اما حرفی دارد که عین آن را قبلاً نگفته اند. بنابر این هر شعر در هر زمانی لذت بخصوصی دارد . عبارتهایی چون این شعر در زبان کهنه » است و آن شعر در زبان نو است » را از  دکان ها بردارید. چون اندیشه ها فرق می کنند و عصاره ی اشعار ، هر کدام در یک رنگ است، لذا دوره ی بازگشت نیز نداریم. ادبیات ما مستعد پیشرفت است. با وجود کلماتی چون ساغر و می و میکده و مست و قبا  در یک غزل، نمی توان گفت که آن غزل ، برگشت کرده و امروزی نیست. نوع پیام و بیان، اندیشه و القای طریق در شعر ، از نشانه های پیشرفت شعر امروز می باشد. لیکن پیشرفتی که از روی منطق باشد نه اینکه دوباره قالب انواع نثر را از روی نا توانی ترویج نماییم!

 

باران گــرفت و گریـــه ی پنـهان مــا ندید

خوابیــد شهــر و خـواب پریشان مـا ندیـد

تـاوان بـی نـزاکتی از عــاشقـان گـــرفت

آن کـور دل کــــه چاک گریبـان مـــا ندیـد

مــا خــود بریـــده ایــم قبـا را مگر کسی

در روز مـــرگ پیــکر عــریــان مـــــا ندیــد

بــر ایــل مــا چـه رفت که دلتنگ ما نشد

در عکس ما چه دید که در جان ما ندید؟!

مست است آنـکــه یــاد حریفـان ما نکرد

خــواب است آنکه خون شهیدان ما ندید

عبدالجبار کاکایی

 

۳- سبک زلال ( قالبهای تعریف شده ای مثل زلال عروضی قافیه دار، زلال عروضی بی قافیه ، زلال عروضی پیوسته، زلال آزاد و. که فرمشان مطابق قاعده ، مثلث و پنج ضلعی در کنار صفحه و لوزی و شش ضلعی در میان صفحه می باشند در این سبک قرار دارند)

 

مثالی از چند فرم زلال

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

مثلث (زلال تکی)

 

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

لوزی (زلال تکی )

 

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

مثلث (زلال پیوسته )

 

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن

 

لوزی ( زلال پیوسته)

 

 

مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن

 

مثلث (زلال تکی ۱۱ سطری)

 

 

مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن

 

لوزی ( زلال تکی ۱۱ سطری)

 

 

مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن

 

مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن

 

مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن

 

لوزی ( زلال پیوسته )

 

سبک زلال، سبکی جهانی است و شکل ساختار خارجی قالب هایش طبق قانون نوشتاری ، بصورت لوزی و شش ضلعی در وسط صفحه و بصورت مثلث و پنج ضلعی در کنار صفحه در می آید.

هم اکنون قالب های زیر در شعر فارسی و ترکی در سبک زلال قرار دارند:

 

۱- زلال عروضی قافیه دار

۲- زلال عروضی بی قافیه

۳- زلال عروضی تمام قافیه

۴- زلال آزاد

۵- زلال عروضی قافیه دار پیوسته

۶- زلال عروضی بی قافیه پیوسته

۷- زلال عروضی تمام قافیه پیوسته

۸- زلال عروضی یک در میان قافیه

۹- زلال آزاد پیوسته

 

 

 

زلال » هم اسم سبک است هم اسم قالب

 

 

 

به ادامه ی مطلب کلیک کنید:

http://dadazolal.blogfa.com/post/367

 

 

 

 

 

 


 

 

 

اثبات سبک زلال

 

 

(بخش دوم )

 

 

 

 

 

قانون نوشتاری در زلال

در زلال، وقتی که سطرهای قرینه و سطر مادر متناسب طول وزنشان ، آرایش می شوند، شکل خارجی شعر در کنار صفحه به حالت مثلث یا پنج ضلعی و در وسط صفحه به حالت لوزی یا شش ضلعی در می آید. چنان که بر هر مربع و مستطیلی در قالب های سبک دوره ی اول نمی توان غزل، رباعی و. گفت ، به هر مثلث و لوزی و پنج ضلعی و شش ضلعی نیز نمی توان زلال نام نهاد. برای اینکه اینها تعریف و قانون دارند و آرایش ساختار از روی تعریف و قانون صورت می گیرد. بنابر این وقتی نوشته ای از این قوانین و تعاریف خارج گشت، نام قابل تعریفی چون زلال را بر خود نخواهد گرفت.

در زلال، سطر مادر که در وسط قالب قرار می گیرد از لحاظ تعداد هجا و طول وزن ، بزرگترین است و سطور قرینه طبق تعریف، هرچه از مادر فاصله می گیرند کوچکتر می شوند. شاید شاعری زلال بنویسد و قالبش را ویرایش نکند و بی سلیقه نگهدارد این کار در  قالب هایی چون غزل و رباعی و.هم صورت می گیرد اما آنکه اهل فن است زود تشخیص می دهد که شعر مورد نظر آیا واقعاً زلال یا غزل است یا نه؟. لذا بهتر است که جهت افزایش  زیبائی ساختار، نظافت در شعر رعایت گردد.

وقتی که در زلال از سطور قرینه صحبت به میان می آید، منظور سطرهای هم طول و  دوقلویی هستند که در بینشان جدایی افتاده و در فاصله ی مساوی از سطر مادر ( به طوری که سطر مادر در میانشان باشد)، قرار می گیرند.

با این تعریف به عنوان مثال، نام ساختار زیر را نمی توان زلال نهاد:

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

امثال فرم بالا مربوط به دوره ی اول بوده و در ردیف ترانه های کلاسیکی قرار گرفته و اینگونه اشعاری را در گذشته نوشته اند، برای اینکه دارای بیت» می باشند و بیت » همانا مستطیل ساز است.

بنابر این فرم بالا به دلیل قرار گرفتن در انحصار هنجار کلاسیکی از ردیف سبک زلال خارج می باشد. هنجار در اینجا همان شکل مربع یا مستطیل است که مختص دوره ی اول بوده است. ( خواهشمند است دوستان عزیز در مطالعه ی سبک زلال موشکافی ها ی منطقی داشته و در قضاوتهایشان عجله نفرمایند، چرا که یک شبهه، چه بسا جوانانی علاقمند بر زلال را از ادامه ی کارشان سست و بی مسئولیت گرداند.)

اگر عنایت داشته باشید می بینیم این نوع شعر که در طبقه ی سبک فرمی دوره ی اول قرار گرفته است از مستطیل های خوابیده ی کوتاه و بلند، که از شکل های هنجار کلاسیک می باشد تشکیل یافته و دارای بیت می باشد. بیت» ( چه کوتاه چه بلند) از هنجارهای کلاسیکی در دوره ی اول است. توجه فرمایید:

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

.

امثال فرم بالا که ناشی از ابیات می باشد، در یک هنجار قرار دارند. اما زلال به علت خروج از هنجار کلاسیکی و دارا بودن راز  ۲ » سطر به سطر، به تغییر بیان باعث می گردد که همین تغییر بیان ، یکی دیگر از دلایل سبک بودن شعر زلال می باشد.

با این توصیف، فرم زیر که اختصاصاً مربوط به زلال است، بعنوان سبک در ادبیات جهانی، جایگاه بخصوصی دارد. در اینجا از  مستطیل» خبری نیست برای اینکه از بیت» خبری نیست. اینجا صحبت از سطر مادر است. صحبت از سطر قرینه است. صحبت از ضرباهنگ است.

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

نگاه کلی به سبک را مرور می کنیم:

 

انواع سبک در جهان:

۱- سبک محتوایی( سبک های مکانی، سبک های زبانی)

۲- سبک فرمی (سبک های دوره اول، سبک های دوره دوم)

سبک های مکانی (محلی): عبارت از سبک ایرانی، سبک مصری، سبک آمریکایی، سبک انگلستانی، سبک فرانسوی ( یا سبک اروپایی)، سبک ژاپنی و

سبک های زبانی: عبارت از سبک فارسی(ترکستانی، عراقی، اصفهانی .)، سبک انگلیسی، سبک عربی، سبک آلمانی، سبک ترکی و

سبک های دوره اول:

۱-    سبک کلاسیک اولیه ی اصیل ( قالب هایی چون غزل، مثنوی، رباعی که فرمشان مربع و مستطیل است در این سبک قرار دارند)

۲-    سبک کلاسیک اولیه ی ترانه ( قالب های مختلف ترانه که شکل گیری شان بر اساس بیت بوده و اغلب به صورت مستطیل هایی طبقاتی و پلّه ای در می آید در این سبک قرار دارند)

سبک های دوره دوم :

۱- سبک کلاسیک ثانویه اصیل ( در این زبان و  بیان متغیر و به روز  بوده اما فرم  ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است). مثل سبک فارسی ایرانی، سبک فارسی افغانی، سبک فارسی تاجیکی، سبک ترکی آذربایجانی، سبک ترکی استانبولی، سبک عربی عراقی و

۲- سبک کلاسیک ثانویه ترانه ( در این زبان و بیان متفاوت و به روز بوده  اما فرم ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است)

۳- سبک زلال ( قالبهای تعریف شده ای مثل زلال عروضی قافیه دار، زلال عروضی بی قافیه، زلال عروضی پیوسته، زلال آزاد و. که فرمشان مثلث و لوزی و به ندرت بیضی و دایره می باشند در این سبک قرار دارند)

توجه: آنچه را که ما مورد بحث قرار می دهیم  بر حسب نیاز بیشتر مربوط به شعر  زبان فارسی و زبان ترکی می باشد.

 

توجه ( تشخیص اثر از روی شکل قانونی قالب ):

 

 پس عنایت داشته باشید که تا این تاریخ  شکل قالب در سبک ها بدین قرار است:

۱- مستطیل و مربع = مربوط به سبک منظوم کلاسیک ( مثل: غزل-مثنوی-قصیده-دوبیتی-چهارپاره-رباعی.)

۲- بدون شکل = مربوط به سبک منثور کلاسیک ( مثل: نثر مرسل،نثر مسجع،نثر شکسته،نثر محاوره ای، نثر نوشتاری، نثر بینابین،نثر فنی. )

۳-  مثلث و لوزی و پنج و شش ضلعی = مربوط به سبک زلال ( مثل انواع زلال عروضی قافیه دار،بی قافیه،تمام قافیه، پیوسته.)

 

هنجار چیست؟

 

روشی است که مدّت مدیدی عادت باشد، مثلاً: بیت »  به عنوان هنجار در قالب های سبک کلاسیک که شکل قالب را نیز به فرم مستطیل و مربع نشان می دهد، دخالت دارد. در اشعار کلاسیکی بیت » عامل تشکیل این هنجار است و  هر بیت ویرایش شده ، اغلب بصورت مستطیلی خوابیده دیده می شود و گاهاً این مستطیل های خوابیده در ترانه های کلاسیکی  بصورت پلکانی روی هم قرار می گیرند بنابر این  یک ترانه ی کلاسیکی می تواند ترکیبی از چند مستطیل کوچک و بزرگ باشد. و همچنین در رباعی و غزل و.

توجه: بیان و خوانش می تواند چسبیده به هنجار باشد.

 

انحراف از هنجار چیست؟

 

یعنی ترک عادت و خارج شدن از روش رایج

وقتی می گوییم در زلال ، انحراف از هنجار صورت گرفته و انحراف از هنجار » نشانه ی سبک بودن است ، یعنی این:

در زلال از بیت خبری نیست

در زلال از مربع و مستطیل خبری نیست

در زلال از عروض هموار خبری نیست ( عروض هموار این است که مثل غزل همه ی بیتها و مصرع ها از اول تا آخر در یک طول و وزن و چینش ارکان باقی بمانند)

 

در عوض:

در  کلاسیک از سطر مادر خبری نیست

در کلاسیک از سطور قرینه خبری نیست

در کلاسیک از راز (۲) خبری نیست ( راز ۲ یعنی اینکه فاصله ی سطرها از لحاظ تعداد هجا از هم  مساوی و در نوع عروضی فقط با فاصله ی دو ضرباهنگ از همدیگر قرار گیرند )

 

این عوامل در بیان نیز بی تاثیر نیستند.  

شما یک غزل شش بیتی را با احساس بخوانید و ضبط کنید. همزمان یک زلال عروضی قافیه دار نه سطری را نیز با احساس بخوانید و  ضبط کنید، سپس به صدایتان گوش کنید  و مقایسه فرمایید ببینید چقدر از لحاظ بیان با همدیگر فرق دارند؟! همین تفاوت بیان ، حاصلی از  تفاوت هنجار است.

 

انحراف از هنجار» نشانه ی سبک بودن است.

آیا سبک شناسان و محققین و اساتید ادبی ما،  کاری به این بزرگی را نمی بینند؟!

 

به چند بیت غزلی از حضرت حافظ توجه فرمایید:

 

کی شعــر تــر انگیــزد خاطر که حزین باشد

صد نکتـه ازیـن معنی گفتیـم و همین باشد

از لعل تــــو گــر یـابــم انگشتـــری زیـنـهـــار

صد ملک سلیـمـانـــــم در زیــــر نگین باشد

غمناک نبـایــد بـــود از طعن حســود ای دل

شایــد که چــو وا بیــنـی خیر تو درین باشد

هر کــو نکند فهمی زیـن کلک خیــال انگیــز

نقشش به حــرام ار خود صورتگر چین باشد

آن نیست که حافظ را رنـدی بشد از خـاطــر

کاین سابقـه ی پیشیـن تـا روز پسین باشد

 

و به دنبالش زلال زیر را نیز بخوانید:

 

مثالی از زلال:

 

شعر تر می بایدت

صافی  ِ تو در هنر می بایدت

عشقبازی در زمین  ِ ساده ی ما سهل نیست

قدری از آهن، کمر می بایدت

گاو نر می بایدت

 

ای اسیر قیل و قال!

جاری  ِ هر دل نمی باشد زلال

شاعری می خواهد از رنگ می و جنس بلور

تا که سوی و رمزها گیرد ز خال

در خیابان جمال

 

وزن:

 

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

 

 

فرم قوافی:

 

قافیه

قافیه

.آزاد

قافیه

قافیه

 

بنابر این، در مقایسه، در می یابید که نحوه ی بیان و گویش زلال، به طور کلی با کلاسیک متفاوت است. این یعنی سبک. انحراف از هنجار در زلال بطوری عمل کرده که نحوه ی گویش و بیان را اختصاصی تغییر می دهد.

 

راز  ۲  در زلال چیست؟

 

راز دو در زلال این است که همه ی سطرهای همسایه در شعر زلال با فواصل مساوی بزرگ و کوچک گشته و  سطرهای همسایه در نوع عروضی فقط با دو ضرباهنگ نزول و صعود دارند.

(توجه داشته باشید که اینجا صحبت از بیت » نیست بلکه صحبت از سطر است. یعنی بیتی وجود ندارد . در شعر  زلال، سطر مادر و سطر قرینه داریم.)

بیت= یعنی دو مصرع هم ریتم و همطول از لحاظ وزن که تکمیل کننده ی معنای همدیگرند ( چه قافیه دار باشد و چه بی قافیه )

 

مثال:

 

فاعلاتن فاعلات (۴ضرباهنگ)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (۶ ضرباهنگ)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (۸ضرباهنگ)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (۶ضرباهنگ)

فاعلاتن فاعلات(۴ضرباهنگ)

 

 

۲- فاعلاتن فاعلات

۱- فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

+- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات ( سطر مادر)

۱- فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

۲- فاعلاتن فاعلات

 

شماره های ۱ و ۲ سطرهای قرینه هستند.

و سطر وسطی سطر مادر.

 

این حالت نه تنها در کلاسیک فارسی بلکه در هیچ کدام از شعرهای دنیا  وجود ندارد و فقط مختص شعر زلال می باشد.

قالب های شعر زلال که در دوره دوم سبک فرمی قرار دارند، بی نظیرند. یعنی قبلاً وجود نداشته اند و  اینها برای اولین بار در تاریخ دوم بهمن ماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری شمسی  تولد یافته اند.

نکته های قابل توجهّی که زلال را سبک کرده و این نکات در سایر شعرها تا به حال دیده نشده است عبارتند از:

۱-    راز ۲»

۲-    سطر مادر

۳-    سطور قرینه

۴-    موج منظم در ریتم موسیقییائی

۵-    فرم ساختاری منحصر به فرد

۶- نحوه ی منحصر به فرد بررسی

 

توجه: سطور قرینه (دوقلوهای قرار گرفته در اطراف مادر) باید از لحاظ طول ریتم موسیقییائی باهم برابر باشند.

حتماً این حرف را  گوش تاریخ ادبیات از نسل آینده بیشتر خواهد شنید:

چه زیبا و هنرمندانه است که قطعه های خیال انگیز و نوشته های موزون ادبی و طرح و نثرواره های شاعرانه را در قالب های سبک زلال بنویسیم.

مهمترین خاصیت شعر دوانی در سبک زلال، رُک گویی و رساندن پیام به صورت زلال (شفاف ) می باشد. لیکن شعر زلال برای خود قالب ها و قوانینی دارد که در حصار همان نگین ، شاعر ،خودبخود  با تمرکز حواس بر اینکه اصل پیام را در اولویّت قرار دهد،به شفافگوئی و  زلالگویی در بیانی منحصر به فرد، مجبور می گردد.  و این را هم قبول دارم که زلالگوئی بهتر است با شعریتی قوی و با استعاره هایی زلال پیش رود که در این زمینه هم جوانان با استعدادی وارد عرصه می شوند.

شاید از بین شعرهای زلال ، شعرهایی پیدا شوند که از لحاظ فنّی و از لحاظ آرایه و محتوا، بسیار ضعیف هستند اما این دلیل قالب و سبک نبودن زلال نمی تواند باشد. ( مجدداً این را خاطر نشان می سازم که در یک اتفاقی نادره در تاریخ ادبیات، زلال » هم اسم قالب شعر است هم اسم سبک شعر ).

 

زلال چه چیزی بر ادبیات ما اضافه می کند؟

 

 

 

از مهمّترین مأموریتهای الهامی زلال ، یکی  ایجاد انقلاب اساسی در موسیقی ادبیات می باشد( البته در نوع عروضی هایش) و در نوع آزاد هم  از لحاظ زیبایی و جذابیت و ظرفیت پذیرش محتوا، از لحاظ ساختاری که بر اساس تعریف و قوائد خاص تشکیل می شود قابل توجه بوده و در زلال آزاد نیز رساندن پیام بصورت شفاف مدّ نظر است.  زلال در بیان بخصوصی شور عرفانی و لذت خوانش در امواجی منظم را در ادبیات برایمان ارمغان آورده است. زلال، زلالگویی را مقدمتر از هر چیزی پیامدار می داند.

زلال ، عشق و عرفان و لذت از بیانی آهنگین را بر ادبیات ما می افزاید و رازهایی که شاید در آینده کشف گردند.

هر  سخن و پیامی را بر همه ی قالب ها نمی توان تحمیل کرد و نمی توان به شیرینی خاص خودش گفت. شاید آن لذت محتوای عاشقانه یا عارفانه ای که در یک زلال عروضی گفته می شود در رباعی و یا در غزل به آن اندازه دلنشین نباشد. و یا همین شکل ظاهری قالب زلال آزاد، خود نمای بخصوص ساختار شعر را نشان می دهد. امروزه وقتی که به مغازه ی قنادی فروشی می روید می بینید انواع مختلف شیرینی در شکل های متفاوت وجود دارند. آیا گذشته از طعمش، از شکلش هم لذت نمی برید؟ ما نمی گوییم که بر داخل قالب زلال ، هوا پر کنید! می گوییم  اگر بتوانی شیرینی خاص خودش را پر کنی آنوقت است که شاهکار کرده ای! امروزه همه می دانند که نثرهای عاشقانه و قطعات ادبی موزون از زمان حضرت آدم (ع) بوده و تا قیامت هم خواهد بود. ما می خواهیم  به زیبائی ها بیفزاییم. حرف اینجاست که شما هم بهترین شعریّت و محتوا را داشته باشید و هم ساختار را متناسب تعریف قانونی و مکتوبش، حفظ کنید. تنبلی موقوف.

 

مو شکافی:

 

توجه: چنانکه دستورش مکتوب است، شکل ساختار زلال در اثر رعایت تعریف و قوانینش می باشد که همان شکل حاصل از رعایت دقیق قانون در فرم سبک شناسی مد نظر است.

به عنوان مثال:

شکل زیر هر چند که به ظاهر شبیه مثلث است اما در قالب تعریف شده ی زلال نمی گنجد. زیرا که تحت تاثیر رعایت دستور و قانون زلال به دست نیامده است:

 

فاعلاتن

فاعلاتن فاعلا

فاعلاتن  فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلا

فاعلاتن   فاعلاتن   فاعلاتن                                   

فاعلاتن فاعلاتن فاعل

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلات

            عمیق بنگرید

 

اگر دقت فرمایید می بینید در ساختار بالا:

۱- سطر مادر وجود ندارد

۲- برخی سطرهای زیر هم  به جای اینکه دو ضرباهنگ فاصله یابند، تقریبا همطول هستند و یا متفاوت با لنگه ی شبه قرینه شان.

۳- جمع کل سطور زوج است در حالی که باید فرد باشد تا سطر مادر و سطور دوقلو داشته باشد ( زلال ها پنج سطری، هفت سطری، نه سطری و یازده سطری هستند)

۴-  در یک ریتم موسیقییائی پیش نرفته است.

و چندین دلیل دیگر.

سرانجام اینکه: مطابق قانون زلال نمی باشد.

 

نقد جایز، تمسخر و افترا ممنوع

 

بنده به همین علّت های ذکر شده عرض می کنم که منتقدین، ابتدا زلال را بطور دقیق بفهمند بعد دهن به انتقاد و مخالفت بگشایند و در لباس نقد با حاصل زحمات چندین ساله و حیثیّت و شرافت زلالسرایان عزیز بازی نکنند. نقد کردن کار هر کس نیست. نقد اصول دارد. اگر نقد کننده عجول و ناشی باشد و از  موشکافی های سبک ها سر در نیاورد خطا می رود. نقد می نویسد اما در پشت پرده ی طراحی شده ی نقد، جار می کشد که فلانی است!! نحوه ی نقد در پیشرفت ادبیات جهانی خیلی موثر است. نقد را با افترا عوضی نگیرید!  فلانی نه از ضرباهنک سر در می آورد و نه عروض زلال را می داند ، رفته در جایی مثلثی دیده آمده هیاهو به راه انداخته و دادا هیچ بلکه کل ایران را به محاکمه می کشد که: آی هارای آی داد دادا ی کرده!!! دادا گفته موطن اصلی زلال ایران استآهای هارای داد!!!!  ایران است. چون من در فلان کشور مثلث دیدم. بعضی ها هم دور از انصاف دنبال چنین آب گل آلودی هستند که ماهی شکار بکنند. واقعاً جای تأسّف دارد.

اگر قرار باشد هر سه گوشی اسمش زلال باشد آنوقت چرا اسم مثلث را برایش می نهادند؟!

پس هر مثلثی قالب زلال نیست چنانکه هر مستطیلی قالب غزل و رباعی و مثنوی و امثالهم نیست.

به عبارتی: هر مثلثی از سبک زلال نیست چنانکه هر مستطیلی از سبک کلاسیک نیست.

 

 

نکته

 

سبک به مرور زمان تولید نمی شود.

سبک یک دفعه تولّد می یابد، به مرور زمان منتشر و تکمیل می گردد.

چه بسیار سبک هایی که متولد شده اند و به علت فراهم نبودن بستر رشد، از بین رفته اند. بستر زلال به لطف خدا فراهم بود، لذا بلافاصله بعد از تولد، رشد کرد و تکثیر یافت، بطوری که از شاخه هایش در فراتر از مرزهای ایران نیز مشهود است. اگر زلال را بعد از تولدش، فقط خودم می نوشتم و خودم می خواندم و بستری برایش فراهم نمی شد، زود از بین می رفت. بخصوص اگر دوربرش را علف های هرز و انگل هایی می گرفتند که مهلت به بذر افشانی هم نمی دادند، هنوز نامی از زلال نبود و در نتیجه خشک می شد و می مُرد.

ولی چون زلال رشد کرده و تکثیر یافته است بنابر این تثبیت شده است. خوشبختانه همه ی تأیید کننده های زلال، و بسیاری از زلالسرایان عزیز، دانشمندان و متخصصین محترم ادبیّات می باشند.  من به خدا شکر می کنم که زحماتمان به هدر نرفته است.

 

گسترش سبک زلال در جهان دور از انتظار:

 

علت اینکه گفته می شود زلال » هم اسم سبک است و هم اسم قالب شعر، به اعماق ظرفیت پذیری آن بر می گردد.

چنانکه مستحضر هستید، ریشه های زلال تعریف گشته و از آن ریشه، چند شاخه ی اصلی رشد نموده است. اما نمی توان گفت که سبکی به این گستردگی ، مثل یک گلدان مصنوعی راکد و ثابت خواهد ماند. مسلماً برای چنین سبکی با چنین ریشه ای قوی ، احتمال ریشه دوانی های زیاد و ایجاد شاخه هایی متنوّع و گسترده وجود دارد و جلوی پیشرفت را هم نمی توان گرفت ، زیرا که تنوّع دوستی در ضمیر همه ی انسانها و بخصوص صاحبان احساس وجود دارد . بنابر این زائیده شدن قالب های مختلف در این سبک دور از انتظار نمی باشد. ( چنانکه در قالب های سبک کلاسیک هم اخیراً به قالب های متنوّعی چون غزل مثنوی و امثالهم شاهد هستیم ) .

از عمر زلال چند سالی نگذشته هنوز می بینیم دوستانی از تعاریف اساسی و مصطلح قالب های زلال مشتق گرفته و از خودشان خلاقیّت های بخصوصی انجام داده اند. مثلاً بنده در تعاریف و تقسیم بندی های قبلی ام  در مبحث قالب های زلال به موارد زیر اشاره نکرده بودم اما می بینم برخی از دوستان ذوقشان می کشد که به طریقه های زیر هم بنویسند:

۱- زلال عروضی تمام قافیه ( در این نوع، ضمن رعایت قوانین کلی سبک زلال، تمام سطور را بدون استثنا قافیه دار می کنند)

۲- زلال عروضی یک در میان قافیه ( در این نوع ضمن رعایت قوانین کلی زلال، سطور را یک در میان قافیه دار می کنند )

.

و در ضمن روی ارکان نیز چینش های تازه ای انجام می پذیرد و هیچ بعید هم نیست که قالب های متنوّعی که ما به ذهنمان نمی رسد به مرور زمان در این سبک به ظهور برسند. (توجه: در روی ارکان، هر گونه چینشی هم که انجام پذیرد راز  ۲ » محفوظ است )

امید است قالب های متنوّع و مختلفی بر اساس ذوق هایی دلنشین در این سبک به ظهور رسیده و نسل مهربان بشریّت را از لذتهای جاری سیراب گرداند.

باید اعتراف نمایم که مزیّت زلال های عروضی قافیه دار نسبت به زلال های عروضی بدون قافیه و آزاد به مراتب بیشتر است. لذا نوشتن زلال عروضی قافیه دار ، پختگی بیشتر می خواهد تا ضمن حفظ سلامتی ساختار، بر شیرینی کلام و شعریّت محتوای داخل ساختار، افزوده گردد. و حتّی دور از انتظار نیست اگر از سوی نسل ها پیشنهاد گردد نامه های عاشقانه و دلنوشته های پر احساس  و قطعه های ادبی منظوم و نثرهای با شعریت قوی را در سبک زلال بنویسند تا در ساختاری خوشگل جا بگیربد.»

 

ادّعاهای بعد از تولد زلال:

 

بعد از پخش بذور  زلال به گلستان ادبیات در دوم بهمن ۱۳۸۸ هجری شمسی به توسط اینجانب، ادّعاهای زیادی از جاهای مختلف رشد کرد مبنی بر اینکه این تعاریف و قوانین و توضیحات و بررسی هایی که دادا مکتوب کرده، قبلاً بوده و دادا از جای دیگر اقتباس نموده است. اما بعد از بررسی  متوجّه شدیم که ادّعاها دارای مدارک معتبری نبوده و  بذور حرفهای مخالف، تنها برای شبهه افکنی پاشیده شده است.

در برخی مواقع هم دیدیم که بدون دقت بر تعاریف و قوانین و بررسی های ساختار زلال ، در اظهار نظرها عجله شده است. و یا غرضی در کار است. سخنانی مشابه در دنیا را بغل هم چیده و  سه گوشی را کنار ش خوابانده، زلال را با سایه ی مثلثات عوضی گرفتند. شبیه این است که آجری را دیده و ادعا کنیم که به دلیل تشابه در مکعب مستطیل بودن،در اختراع رادیو از آجر اقتباس شده است.

گروهی آمدند به لحن تمسخر گفتند: اصلاٌ این زلالی که تو می گویی قالب و طریقه نیست و نوعی توهم است. عجیبش اینجاست که همانهایی که مرا به سخره گرفته بودند، بعد از مدّتی گفتند: قالب و سبک است اما از جای دیگر کپی و اقتباس شده است!!!! معطل ماندم که اینها با زلال مشکل دارند یا با دادا؟!  

همه بر این واقف هستند که قالبهای سبک کلاسیک مثل رباعی و غزل و دو بیتی و قصیده تعریف دارند، قالب های زلال هم برای خود تعریف دارند.

گروهی آمدند گفتند: در فلان جا فلانکس صحبت از سه گوش بودن کرده و در آن به اوزان عروضی هم اشاره شده لذا دادا این اندیشه و طرح را از آن یده است. بنابر این مخترع اصلی  رادیوی زلال،  کسی دیگر است نه دادا.

بسیار جای تعجب و تأسف دارد که من این زخمها را از همزبانهای ترک زبانم نیز خورده ام.

به خدا قسم من به دنبال شهرت نیستم. زلال به من در تپه ی باغ ائل گؤلی تبریز الهام شد و  نشستم  چهل شبانه روز زحمت کشیدم و آنچه را که بر مغزم گذاشته شده بود مکتوب و قابل فهم کردم تا امین امانت باشم  و نسل حال و آینده از این نعمت الهی لذت ببرند. راضی هستم زلال های عروضی به زبان ترکی مرا وارد موسیقی ترکیه و آذربایجان بکنند اما اسم من در میان نباشد. زلالها بخصوص در موسیقی های عرفانی م بپا می کنند.

گروهی آمدند قطعاتی از متن هایی ادبی در قالب نثر را در سبک زلال نوشتند( بصورت ساختار قانونی زلال تنظیم کردند) و گفتند قالب زلال نوعی اقتباس و کپی از گذشته است.و حتّی ترانه ی کلاسیکی را در اینترنت به حالت مثلّث یا لوزی نوشتند، و گفتند فلانکس در فلان سال اینگونه نوشته و بنابر این دادا از آن کتاب یده است. و نوعی اقتباس و کپی می باشد. اصل سند چاپی و کتاب را به دست آوردیم دیدیم که در روی فرم شعر  جهت اغفال مردم، دستکاری شده و بصورت مثلث در اینترنت نوشته شده است ( البته بصورت ناشیانه و با عجله ). بطوری که حتی  دستکاری شده اش نیز با قانون زلال جور در نمی آید. بر جامعه ی ادبی تاسف خوردیم.

 

عمیق بنگرید

 

 

 

هشدار و توجه:

 

 

 طراحان محترم سایتها به خوبی واقفند که می توان تاریخ ایجاد و ارسال مقاله ای را در اینترنت تا چندین سال عقب کشید و در نوشته ها و تاریخ کامنتها و بحث ها نفوذ و ویرایش کرد.

 

چنانکه اگر دقت کنید من این کار را به عنوان مثال در همین مقاله کرده ام.

مقاله ام را در دوم آذر ۱۳۹۱ نوشته ام اما ارسالش را

به تاریخ ۱۳۸۸ تنظیم نموده ام.

لیکن در انتهای این صفحه، تاریخ حقیقی را نوشته ام که دروغ و گناه نباشد.

( رجوع:  http://hagzolal.blogfa.com/cat-12.aspx )

 

 لذا این  امکان وجود دارد که کسی از مطالب زلال ( بعد از تولد زلال ) بدون سر و صدا اقتباس هایی انجام داده و تاریخ مقاله اش را به قبل از دوم بهمن ۱۳۸۸ تنظیم کرده و یا با ویرایش مقاله ی چندین سال قبل خود و افزایش مطالبی از زلال بر آن، چنین ترفندی را عملی کرده و حتّی بر جاهای دیگری هم لینک بدهد ، سپس ادّعا نماید که در فلان تاریخ، بحثهایی در این رابطه در فلان سایتها و وبلاگها داشتم لذا دادا از آنجا یده است. بنابر این  سندهای اینترنتی در چنین قضیّه های حساسی معتبر نیستند.

گروهی آمدند گفتند:این زلالی که تو طراحی کرده ای دست و پا را می بندد. اما  غافل از این که همین زلال دست و پا گیر الآن دارد در لذت خوانش و انتقال پیام زلال و موسیقی و شورآفرینی های عرفانی  دگرگونی می آفریند. اگر بخواهیم در موسیقی، انقلاب اساسی ایجاد کنیم باید تنبلی را کنار بگذاریم و زلالهای عروضی قافیه دار را گسترش دهیم.

و

و.

 

 

دوباره تکرار می کنم:  این قالب در باغ ائل گؤلی تبریز ، بدون اینکه قبلاً مشابه اش را دیده،شنیده و یا خوانده باشم برایم الهام شده است و یقین دارم که لنگه ی دقیقش و تعاریف و توضیحاتش آنطوری که نوشته ام در هیچ جای دنیا نیست. چون اگر در جایی دیگر بود برایم این چنین الهام نمی شد.

اینجانب در عالم صداقت حرف می زنم ، بر مجازات خدا نیز  اعتقاد قلبی دارم. لذا در سخنم ذرّه ای دروغ نیست. البته بنده خودم را در این خصوص نه ارباب سبک و قالب، بلکه منشی سخن می دانم و معتقدم  که آفریننده و خالق همه چیز، فقط خداست. 

 

 باز هم توجه

 

بنده در کامنت های وبلاگها و وبسایتها بر هیچکس نوشته ای که خارج از دعوت به خوانش شعر و اعلام نظر در شعر ی باشد ارسال نمی کنم.کامنتم فقط دعوت به خوانش مقاله ی ادبی یا شعر می باشد و حرف دیگری خارج از مقوله ی شعر نمی نویسم. خدا نکرده به کسی فحش و حرف های بی ادبانه با اسم خودم و یا با اسم دیگری ارسال ننموده ام. چنین کاری را از روی جوانمردی نمی دانم. دوستان عزیز آگاه باشند که گویا برخی افراد مغرض از خدا بیخبر با نام و آدرس بنده مطالبی را به این و آن می فرستند مگر مرا از چشم بیندازند. خدا خودش با اینطور افراد مقابله فرماید.

از دوستان زلالسرایم خواهش می کنم وارد برخی بحث های گل آلود نباشند و در صورت بحث، نهایت ادب در کلام را به خاطر آفریدگار زلال، نگهدارند و خدا نکرده فحش و ناسزایی از قلمشان خارج نباشد.

 

زلالسرایان فراتر از مرز ایران

 

آیا هستند افرادی از دیگر کشورها که بعد از  دوم بهمن ۱۳۸۸ هجری شمسی زلال نوشته باشند و ما خبری نداشته باشیم؟!خبرمان فرمایند تا در کتاب آینده لحاظ گردد.

 

 چرا بر حفظ فرمول زلال، مطابق الهام حسّاسیت نشان می دهم؟!

 

این حساسیت بنده و سایر زلالسرایان متعصّب و ماهر، بیشتر روی زلالهای عروضی متمرکز است. اگر فرمول زلال از راز ۲» خارج گردد نمی تواند در موسیقی ساختار شکنی کرده و تاثیر گذار باشد. بنابر این روند امواج روی همان راز  ۲ » و جریان سطر به سطر  تنظیم شده است. لذا اگر این فرمول رعایت نگردد سروده ی ما یا می شود شعر نو و یا می شود یک ترانه ی کلاسیکی که قرنهاست می شنویم، نه زلال.

اگر در بین قالب های سبک زلال، کشفیّات تازه ای صورت گیرد حتماً راز  ۲ » و جریان سطر به سطر  حفظ خواهد شد و چنانکه اساتید آهنگ ساز نیز مستحضرند تغییرات ارکانی در همین محدودیت های ساختاری هست که تنوع و دیگرگونی در موسیقی را پایه ریزی می نماید.

 

جواب بر گلایه ها از کشورهایی:

 

بنده یک سال قبل از  به چاپ رفتن کتاب اولین های شعر زلال » آگهی و فراخوان داده بودم که کسانی که زلال دارند برایم بفرستند. چطور شده که این آگهی را در کشورهایی چون آمریکا و افغانستان و تاجیکستان دیده اند اما در بغل گوش ما ، ترکیه ندیده؟! ترکهای همزبان من حتّی یک زلال هم برایم نفرستادند. فقط یک کامنت با اسم جعلی گذاشته بودند و آن هم عین کلامش این بود: بو قالیبی تورکویه وارد ائدیب ادبیاتیمیزین ایچینه آفتافا گؤتورمه!» یعنی: این قالب را به زبان ترکی وارد نکن و بر ادبیات ترکی لطمه نزن!

این کامنت را که دیدم کلی گریه کردم. انتظار داشتم  از ترک زبانهای همخونم  برایم  زیاد زلال بفرستند اما یک نفر هم  استقبال نکرد و چشم انتظار ماندم. در حالی که این زلال های عروضی که بنده در زبان ترکی نوشته ام. برخاسته از بطن اصل ترکمردی بنام دادا بیلوردی هست و در موسیقی ترک م می کند.

همچنین چطور شده که این فراخوان زلال را افغانستان دیده و همسایه اش هندوستان ندیده؟! البته بنده نمی توانم کارم را بر جایی تحمیل کنم. این جوابی هست به برخی گلایه ها.

 

وطن اصلی من کره ی زمین است.

 

امید به رشد این سبک در کشورهای دنیا بیشتر است و آهنگسازی روی قالب های عروضی بر این امر شتاب می بخشد. واقعاً خواننده ی زلال هم باید استاد بخصوصی باشد، برخی زلالها نفس می خواهند.

بنده یک شاعر ترک زبانم . لذا احساسم در زلال های ترکی با ضمیر کشورهایی چون آذربایجان و ترکیه همخوانی دارد. و آرزو می کنم که زلال های عروضی ترکی در کشورهایی چون ترکیه و آذربایجان با افتخار  و با احساس سربلندی آهنگسازی شوند . و  زلال های فارسی هم در ایران ، کشورهای همجواری چون افغانستان ، تاجیکستان ، پاکستان ، هندوستان و و یا به تلاش ایرانیان مقیم خارج به مرحله ی آهنگسازی برسند. گاهی اینگونه حرفهایی را که می نویسم برای خودم  غصّه می خورم

امیدوارم آهنگسازی زلال های عروضی در برخی کشورهای فارسی زبان شروع شده باشد. خوشبختانه بستر رشد این سبک در کشوری مثل ترکیه و آذربایجان در زبان ترکی، در تداوم یک تنوع موسیقی فراهم است و بنده هم با این شوق و آرزو بر زلال های ترکی ام استحکام می بخشم که وارد موسیقی ( بخصوص موسیقی های معنوی) گردد و نسل ها را از این لذت بهره مند نماید. در هر حال بنده مفتخرم بر زلالی که در مغز آذربایجان و در آغوش وطنم ایران متولد شده و دارد با تمام افتخار آفرینی فراتر از مرزها جریان می یابد. البته این حرفهای مجازی به خاطر حفظ امانت میباشد. وطن اصلی من کره ی زمین است.

 

افسوس و هزاران افسوس:

 

از عمر زلال نزدیک به سه سال گذشت اما هنوز به جای اینکه به راحتی قدّ علم کند، بطور غریبانه بر دفاع از خویش مشغول است. تکبّر ها و غرض ورزی ها نگذاشتند آنگونه که باید بال و پر بگشاید. جریان را طوری به دعوای نام و شهرت کش دادند که هیچ انتظاری نداشتم.

همانطوری که پیش بینی کرده بودم  زلال در کوچه های خطرناکی کتک خورد و برایش لگدهایی ناجوانمردانه زدند. حسادت پشت حسادت. جهالت پشت جهالت.

و حتّی در لباس نقد در وضعیّت فجیعی اقدام به تهمت و افتراغ و شبهه افکنی کردند. بزرگمردانی از ادبیّات هم به جای اینکه جانب حق را بگیرند، طرف همدیگر را نگهداشتند و در حقیقت شخم بر تشویق زدند و بذر سستی کاشتند. گویا چنان پنداشتند که من نه برای خدمت بلکه به قصد شهرت قدم بر می دارم.

علّت اینکه مرتّب از این طریقه دفاع نموده و در  مقابل مدّعی ها واکنش و مقاومت نشان می دهم این است که فرمول اصلی و تعریف شده ی زلال به دست افراد نا محرم و ناشی و یا به چنک افرادی مغرض نیفتد .

زلال ( این کودک سه ساله ) بر هر گونه رفتار و تغییری عجولانه و شتابزده ، حسّاس است و باید مراقبت بیشتری از آن به عمل آید.

نگرانم.

نگرانم بر اینکه  زلال را نتوانند نگهدارند.

زلال را کتک نزنید!

زلال را زخمی نکنید!

دست و پای زلال را نشکنید!

زلال را سالم نگهدارید!

من زلال را به شما سالم تحویل داده ام.

برایش تخته تابوت وصل نکنید!

اگر زخمی بکنید و دست و پایش را بشکنید و یا جراحتی بر بال و پرش وارد نمایید، حتماً در صدایش تغییرات ناهنجاری را شاهد خواهیم بود.

 

خواهش از زلالسرایان عزیز:

 

دوستانی که در عرصه ی زلال زحمت پیوسته می کشند و در انتشار زلال، قدم های مؤثری بر می دارند،  تأثیر گذاران شعر زلال هستند. لذا خواهشمندم  زلالسرایان عزیز، وارد بحث هایی اختلاف انگیز نشده و با آسودگی خاطر به نوشتن زلالشان ادامه بخشیده و به خلق شاهکارهایی در این سبک  اقدام ورزند. چرا که ما قصدمان خدمت به نسل بشر است و اجرمان را از خدا خواهیم گرفت.

بنابر این هرکس هر  گونه سؤالی در خصوص زلال داشته باشد جوابش در داخل سخنانم هست. زحمت می کشد مطالعه می فرماید و جوابش را پیدا می نماید.

 

درد دل

 

 

چرا در خلوت، عرق از پیشانی ام  باریده و در آشکار ، خجالتی را زیر پا گذاشته و از سبک زلال دفاع کردم؟! ( عرق می ریزم به این خاطر که مبادا چنان تصور نمایند که من شهرت پرستم )

علّتش را می دانید؟!

آیا هیچ می دانید چه افتراهایی پشت سرم زده اند؟!

آیا هیچ می دانید که مرا به چه لحن های خراب و ادّعاهای رکیکی تحقیرم کرده اند؟!

آیا از رنگ سخنان مخالفان زلال خبر دارید؟!

آیا هیچ اثری از تیرهای حسادت که برایم خورده می بینید؟!

بنده فردی شهرت طلب نبوده و به دنبال آن نیستم که در این کره ی شکاف برداشته که معلوم نیست تا کی به گردش در مدار وصله دار خود ادامه خواهد داد، صاحب نام و مقامی باشم که مثلاً در چند رومه تمجیدم کنند. آیا هیچ از بیرون به کره ی زمین نگاه کرده اید؟! کره ی زمین در بین کهکشانهایی عظیم الجثّه گم شده است!!! به خدا قسم اگر کره ی زمین را به اسمم عوض کنند و از طلا مجسمه ام را بر در هر کشوری بیاویزند عین خیالم نیست. برای اینکه بنده اینجا را قبول ندارم . و  نام و مقامی استوار در هیج جای کره ی زمین نمی بینم . ماندنم هم از روی اختیار نیست. شعر نوشتنم هم از روی اختیار نیست. من همیشه در تقلّا هستم که به این زودی از اینجا بروم. اگر هم ذرّه ای علاقه داشتم آن را نیز در  عمق زمان بر باد دادم.

بنده اصلاً در فکر این نبودم که از زلال ، چنین دفاع بکنم. یعنی انتظاری نداشتم که به این مرحله برسم. بنده را وادار کردند تا عرق ریزان از او طلب یاری بنمایم. از یک سو  در مخالفان نیز چندان تقصیری نمی بینم ، برای اینکه احساس می کنم که شعر زلال حدود پنجاه سال زودتر از وقت خودش متولد شده است . حالا چرا زود ؟! و چرا به دست بنده؟! نمی دانم!

آیا در برابر مخالفان، وظیفه ام این است که بنشینم و بگویم شما راست می گویید؟! و بعد بساط زلال را به این راحتی و آسانی جمع بکنم؟! و حق را زیر پا بگذارم؟! آیا هیچ می دانید که زلالسرایانی را با سخنانی مغرضانه و  آلوده به حسد از نوشتن باز داشته و بر ادامه ی کارشان سست و پشیمان کرده اند؟! آیا واقعاً در بین زلالهایمان ده بیست تا شعر حسابی نبود که ما هم مثل دیگران با انتشاراتهایی قوی ، و پخش کننده هایی ریشه دار و  بالدار و. مورد حمایت قرار گرفته و  این سبک را گسترش بدهیم  و جوانانمان را از تنبلی درآورده و به سوی هنر و کاری تازه تشویق نماییم؟! چرا باید خاموش می نشستم؟! آیا براستی زلال جرقّه ای بر انقلاب فرم و بیان و موسیقی و نظم آفرینی جدید، در شعر نمی باشد؟! چرا زلالسرایان را از برخی سایتها اخراج کردند؟! آیا واقعاً از روی دلسوزی بر ادبیات است یا از روی حسادت و تنگ نظری و جهالت؟! کدام انسانی غربت بر زلال را این چنین روا می داند؟! آخه چرا من در وطن خویش این چنین غریب ماندم!؟ آی برادران فارس زبانم! آی برادران ترک زبانم! آی برادران عربی زبانم! آی هم وطن!

اگر قرار باشد که در برابر هر ناحقّی خاموش بنشینم پس جایگاه ایمان کجا رفته است؟ چه کسی جرأت دارد از یقین حرفی به زبان آورد؟ چه کسی حق دارد از امدادهای غیبی و عالم غیب و الهام و معنویت و شهود سخن بگوید؟!

خدایا تو خود می دانی که من در پی مقام و نام نیستم و جز رضایت تو را نمی خواهم. از آنهایی که دلم را شکسته اند در گذشتم و باقی را به تو می سپارم. من در ادای رسالت شاعری ام  کوتاهی نکرده ام.

خدایا در موقع جان دادنم به فریادم برس و چنان آرام از دنیا نجاتم ده که هیچ ندانم.

خدایا از این کره ی خاکی چیزی عایدم نشد. مرا از اسرار دیگر این عالم آگاه ساز و چشمم را از لذتهای مجازی این سرزمین بپوشان.

خدایا زلالسرایان عزیز را  در آن دنیا در بالاترین مقام  معنوی خویش ساکن گردان و بر همه ی زلالدلان ، عنایت خویش را دریغ نفرما!

اگر من زلال را فقط و فقط با رضایت تو نگهمیدارم پس خود حافظ باش.

 

 

دادا بیلوردی

دوم آذر ماه  ۱۳۹۱ هجری شمسی

 

 

 

 

 

ادامه ی مطلب:

 

 

نگاهی دقیق به جریان شعر زلال:

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها